متن شعر: |
مگر نمی بینی ؟ که لبهایم چگونه از فریادهای بی صدا ، ترک خورده اند و هنوز نومیدوار از بغض آخرین گریه ، می لرزند ... مگر نمی شنوی ؟ که صدایم تا ابد در گلو شکسته و نوای حزن آلود قدم هایم شعر تکراری تنهائیم شده ... مگر احساس نمی کنی ؟ که رد نگاهم – هنوز - به پیچ کوچه ی انتظار خیره مانده و مشامم ، بوی پیچک های نیلوفر را تا همیشه از یاد برده ... آری ؛ مرا ببین مرا بشنو مرا احساس کن ! |
شاعر: |
کیانا وحدتی |