متن شعر: |
شاید ، روزی اگر می آمدی ... لبخند - آن زمزمه ی فراموش شده ی کمرنگ – تصنیف بی آوازه ی آن شوق رفته را آواز می نمود ! شاید ؛ روزی اگر می آمدی جوانه های رحیل - آن بوسه گاه امید – در چنگ این بیگانه خاک غریب ، لب بر نوید شکفتن و رفتن باز می نمود . امّا ،دریغ دگر امروز لبخند مرده است ! آواز شوق در این سکوت بغض آلود دیگر برای همیشه از یاد رفته است دیگر کدام ترانه ، با کدام نوای امید ؟ وقتی که ساز بینوای دل من شکسته است ! آری دریغ ، دگر امروز جوانه بر نونهالان فسرده است دیگر کدام آب و آفتاب و خاک وقتی که در بستر غربت - به جای زمستان – خورشید من بار رحیل بسته است. اکنون ولی بیا ! هر چند ، دیگر برای خندیدن مجال نیست امّا بیا و بغض مرا بشکن ! هر چند ، دیگر ، برای شکفتن ، بهار نیست امّا ... طوفان شو و خشکیده شاخ و برگ خزان زده ام بشکن !
اسفند 83
Mehdi سه شنبه, 1391/04/27 14:33:36 http://www.4shared.com/mp3/iIOMXXGe/Digar_Majal_Nist.html
دکلمه ی شعر با صدای مهدی |
شاعر: |
کیانا وحدتی |