متن شعر: |
امروز میان این همه گریه ... فقط برای تو ... به شوق تو می نویسم . اگر که حال من اینست : - اینجا دور و ناصبور و بی طاقت - برای تو مانده ام ؛ اگرچه بی تو چنینم ... ! ز من مخواه که آرام شوم ، دل به لحظه بسپارم تو خوب می دانی ... دلم که به نگاه تو ماند ، حال و روز لحظه همین است ... مرا ببخش ... زمن مپرس چرا ، چگونه ؟ تا کی اینچنین بیقرار و نا آرام ؟ دلی که بینوای تو شد بینوای ساز تو ، تا ابد چنین است ... مرا ببخش ... به خاطر این همه پریشانی برای این همه ناله و گلایه و زاری ... گناه بیقراریم به گردن غم توست ! تو چشم بپوش - مثل همیشه - از این گناه تکراری ! 18/1/86 برای بابا ، به یادش و دلتنگش مسجد امام - توحید خونه |
شاعر: |
کیانا وحدتی |