متن شعر: |
از من مرنج ، ای رمز پریشانی ای راز تا همیشه ناگفته ای معجزه ی عیسایی ! از من مرنج ، کزین عشق جاودانی دانم ، که تو هیچ نمی دانی ... از من مرنج ، مرو ... ببین رنج شیدایی بنشین و بشکن تو این سکوت تنهایی • • • • در من بخوان ای عزیزترین آوا دستم بگیر ، ای سخی ترین دریا بر من بتاب ای سحرترین خورشید من را ببر ، ای رهاترین پرواز دانسته یا ندانسته ...نمی دانم با من بمان - ای بهانه ی ماندن - باز ! دیماه 83(17 سالگی) |
شاعر: |
کیانا وحدتی |