کیانا وحدتی
راهنمای سایت
صفحه اصلی تالار گفت و گوزبان و ادبیاتموسیقی ایرانیکتابخانه کیانافیلم/کارتونمعماریاخبار و دانستنیهاپزشکی و سلامتبیداری معنویفرهنگ لغتدرباره کیاناورود
<<بعدیقبلی>>


کیانا وحدتی
حالا که نیستی ؛ بغض همیشه ی هست های نبوده شکسته است فریاد خسته ام ، بر قلب تنهای پردریغ...

جزئیات بیشتر...




داستان رز
در اولین جلسه دانشگاه استاد ما خودش را معرفی نمود و از ما خواست که...

جزئیات بیشتر...


نازنینم آدم ... نبری از یادم
« 11058 بازدید »

متن شعر: نازنینم اَدم....
با تو رازی دارم !..
اندکی پیشتر اَی ...
...
اَدم اَرام و نجیب ، اَمد پیش ...
زیر چشمی به خدا می نگریست !
محو لبخند غم آلود خدا ! دلش انگار گریست .

نازنینم اَدم!
قطره ای اشک ز چشمان خداوند چکید ! ...
یاد من باش ... که بس تنهایم ...

بغض آدم ترکید ، ... گونه هایش لرزید !!
به خدا گفت :
من به اندازه ی ....
من به اندازه ی گلهای بهشت .....نه ...
به اندازه عرش ..نه ....نه
من به اندازه ی تنهاییت ، ای هستی من ، .. دوستدارت هستم !!

اَدم ،..
کوله اش را بر داشت
خسته و سخت قدم بر می داشت !...
راهی ظلمت پر شور زمین ..
طفلکی بنده غمگین ، اَدم!..

در میان لحظه ی جانکاه هبوط ...
زیر لبهای خدا باز شنید :
نازنینم اَدم !... نه به اندازه ی تنهایی من ...
نه به اندازه ی عرش... نه به اندازه ی گلهای بهشت !...
که به اندازه یک دانه گندم ، تو فقط یادم باش !!!
نازنینم اَدم .... نبری از یادم ...
شاعر: ؟

تهیه کننده سند: maryam.27

نظرات بازدید کنندگان    

آپارتمان A4A: طراحی سئو