شرح: |
ای جوانان عجم اجر شما با اسفناج!
مثل سلطانی که صبح افتاده است از تخت و تاج
گیج گیجم، گول گولم، هاج و واجم، هاج و واج
پیش از این در عهد دقیانوس عشقی بود و نیست
عاشقی پول سیاهی بود کافتاد از رواج
روزگاری عقل و عشق از ما گرفتی خط و ربط
روزگاری هند و چین میدادی ایران را خراج
عاشقان پر میکشند این روزها در قصر وهم
شاعران افتادهاند این روزها از برج عاج
زندگی این روزها این است : تزویج دو ضد
کافر زاهد صفت با شاعر عاشق مزاج
نیستی در خانهها حرفی به غیر از داد و قال
نیستی در سفرهها چیزی به غیر از احتیاج
عارفان یعنی خریداران درد بی دوا
صوفیان یعنی گرفتاران زخم بی علاج
شیخ یعنی آن که در خلوت نمیبیند خدا
خواجه یعنی آن که بازی میکند با خشت و خاج
در فتوت نامه تان چیزی نخواندم جز حسد
در سیاست نامه تان حرفی ندیدم غیر باج
بعد از این بر عقل و دینم میکشم طرحی دگر
بعد از این بر شعرهایم میزنم چوب حراج
غیر شاعر کس به شعر شاعران قیمت نداد
کس امیرالحاج را حرمت نکردی غیر حاج
سبزی از دلهای مان رفته ست، دلها آهنی ست
ای جوانان عجم اجر شما با اسفناج!
عصر حجیّت گذشت و دور علیّت رسید
حجّت ما همچنان عشق است روز احتجاج
کاش باران میگرفتی در شب ما کاش کاش
کاش نرگس میدمیدی در دل ما کاج کاج
باز دیشب اصفهانی در دلم دم میگرفت
افتخاری قطعهای میخواند از استاد تاج
باز هم از دهلی نو میروم تا اصفهان
تا شب زاینده رود و سوز آواز سراج
"علی رضا قزوه"
|