| شرح: |
کلی مهمون داشتیم و مادرم داشت خورشت فسنجان درست می کرد.
تا پام رو گذاشتم تو آشپزخونه یک ظرف گوشت چرخ کرده گذاشت جلوم و گفت :
الهی قربونت برم مادر،اینها رو اینجوری کوچولو کوچولو گردکن بزار تو سینی تا من برم به باقی کارهام برسم.
اولیش رو همونجوری که یادم داده بود درست کردم و گذاشتم کنار نمونه ای که خودش ساخته بود.یک کم کج و کوله بود .
دومی از اون هم بهتر شد و سومی دیگه مو نمی زد.
تا بیستمی هم هنوز حالم خوب بود اما کم کم حوصله ام داشت سر می رفت.
از بیستمی کوفته ها هی بزرگ تر و بزرگ تر می شد و من بی حوصله تر ،
به سی و دومی که رسیدم کوفته قلقلی ها شده بود قد کوفته تبریزی و هنوز کلی گوشت دست نخورده منتظر قلقلی شدن به من خیره نگاه می کرد، کلافه شده بودم و دستهایم می لرزید،سرم می خارید و پلکم می پرید و نفسم در نمی امد.
لعنتی ها تمام نمی شد.به کوفته قلقلی چهل و هشتم که رسیدم چیزی در درونم منفجر شد.
مادرم سراسیمه وارد آشپزخانه شد و مرا دید که دستهایم از شدت استیصال و خشم می لرزد اشکهایم روی گونه هایم جاری شده و زار زار گریه می کنم و به کوفته قلقلی ها فحش های رکیک می دهم در حالیکه توی سینی چهل و هشت تا کوفته قلقلی است که با تصاعدی هندسی بزرگ تر شده و آخرینش به یک توپ بسکتبال شبیه است.
و اینگونه بود که در پانزده سالگی موفق به کشف تئوری کوفته قلقلی برای اولین بار درتاریخ فلسفه شدم.
بنا بر این تئوری انسانها به دو دسته تقسیم می شوند.
آنها که کوفته قلقلی درست کردن دوست دارند و آنها که این کار را دوست ندارند.
گروه اول می توانند ساعت ها یک کار ثابت را انجام دهند، هر روز سر ساعت معین بیدار شوند و کارت بزنند و یک کار معین را سالها ادامه دهند .
هر روز بیدار شوند و یک آدم ثابت را در کنارشان ببینند.
می توانند همیشه وقتی وارد یک رستوران می شوند یک غذای ثابت سفارش بدهند چون می دانند که آن غذا را دوست دارند و دلیلی نمی بینند که غذای جدیدی را امتحان کنند.
تکرار به آنها آرامش و امنیت می دهد. این گروه معمولا انسانهای موفق و آرام و رضایت مندی هستند و بیشتر کارهای دنیا به دست آنها انجام می شود.
مخصوصا کارهایی نظیر امور دفتری، معلمی ، شابلون زنی و از همه مهم تر درست کردن کوفته قلقلی
گروه دوم برعکس گروه اول معمولا از کاری به کاری دیگر، از ارتباطی به ارتباط دیگر می پرند.
دوست دارند تمام غذاهای یک رستوران از تخم بلدرچین تا دلمه ی سوسمار با سس تارتار را امتحان کنند و تمام مزه ها ی جدید را بچشند و از آن بدتر تمام رستوران های شهر را و همه ی شهر های یک کشور و همه ی کشورهای روی زمین را ببینند و آدمهای جدید را تجربه کنند.
این دربه درشده ها آرام و قرارندارند و معمولا یک جا بند نمی شوند و به درد کارهای تکراری نمی خورند ، مخصوصا امور مهمی مثل کوفته قلقلی درست کردن را هرگز نباید به آنها سپرد.
اگر آنها را مجبور به این کار کنید ممکن است خودشان را از پنجره به بیرون پرت کنند و یا شما را با اسلحه بکشند و یا دستگاهی اختراع کنند که بصورت مکانیزه کوفته قلقلی بسازد ، یا در مورد کوفته قلقلی مطلب بنویسند و همانگونه که رنه دکارت پدر فلسفه ی اصالت اندیشه به شمار می رود پدر فلسفه ی اصالت کوفته قلقلی لقب بگیرند.
درپایان درک این نکته بسیار ضروری است که دنیا به هردو دسته انسانها نیاز دارد زیرا اساسا دنیا به کوفته قلقلی نیاز دارد و کائنات بدون کوفته قلقلی هرگز کامل نخواهد بود.
صد البته هم آنهایی که کوفته قلقلی میسازند و هم آنهایی که کوفته قلقلی نمیسازند به یک اندازه در جستجوی سعادت هستند.
ولی سعادتمند واقعی کسی است که کوفته قلقلی ها را میخورد!!!
|