 تصویر |
شرح: |
ابوسعید روزی وارد خانقاهی شد و برای مردمی که آنجا حضور داشتند، شروع به سخنرانی کرد. در ضمن صحبت گفت : وقتی من وارد خانقاه شدم، دیدم از در خانقاه تا اینجا جواهرات بسیاری ریخته است؛ چرا آنها را جمع نکردید؟ همگی برخاستند و برای جمع آوری جواهرات به جستجو پرداختند، ولی چیزی نیافتند؛ بنابراین به شیخ گفتند: استاد ما هرچه جستجو کردیم، اثری از جواهرات نیافتیم..؟! ابوسعید گفت : منظورم از جواهرات ، گوهرهای معنوی بود و آن گوهرها به خدمت به دست می آیند . خدمت ، خدمت ، تا میتوانید خدمت کنید که سعادت معنوی در آن است . کسانی که بدین جا میآیند، عاشقان خدا هستند و در جستجوی او می باشند. شما وقتی به آنان خدمت کنید، مثل این است که به خداوند خدمت کرده اید ..... |
دسته: |
حکایات دینی و معنوی |