 تصویر |
موضوع: |
زندگی ادیت پیاف(Edith Piaf)، خواننده مشهور فرانسوی |
کارگردان: |
Cesar Award |
بازیگران: |
Marion Cotillard |
محصول کشور: |
فرانسه |
خلاصه: |
فیلم با کودکی پیاف شروع میشود و با مرگ او به پایان میرسد. زنی از طبقهی محروم با گذشتهای تلخ و دردناک که به خاطر صدای زیبا و جادوییاش به شهرتی افسانهای دست مییابد. فیلم از نظر روایت، ساختاری غیر کلاسیک و غیر خطی دارد. فیلمساز، زمان را شکسته و رویدادهای زندگی پیاف را عمداً پس و پیش کرده تا تاثیر خاطرات و رویدادهای گذشته بر پیاف و آهنگهای او را بهتر نشان داده باشد. کودکی پیاف در فقر و تنگدستی گذشت. مادرش که خواننده بود او را رها کرد و پدرش او را به روسپی خانهای سپرد که مسوولیت آن بر عهدهی مادربزرگ پیاف بود و روسپی به نام تی تین او را زیر چتر حمایت خود گرفت. با اینکه فیلم شکل فلاشبک ندارد، اما طوری روایت میشود که انگار پیاف دارد خاطرات گذشته را مرور کرده و لحظههای شاد و بیشتر تلخ و تراژیک زندگیاش را به یاد میآورد. پیاف در طول زندگیاش، با چهرهها و هنرمندان سرشناسی چون شارل آزناوور، ایو مونتان و موریس شوالیه رابطه داشت. اما در فیلم تنها بر رابطه عاشقانه او با مارسل سردان، قهرمان بوکس فرانسوی تاکید شده است. برخی از منتقدان از این فیلم به خاطر زمان طولانیاش، شیوه روایت سردرگم کننده و تدوین پر غلطش انتقاد کردند. اگرچه جلو، عقب رفتن زمان و پس و پیش کردن رویدادها تا حدی برای تماشاگران عادی و خو گرفته به سنت روایت کلاسیک، آزاردهنده و گیجکننده است اما شیوه غیر معمول و عجیبی نیست و سینما شکلهای پیچیدهتر از این را هم با فیلمهای تارانتینو و آلخاندرو گونزالس تجربه کرده است. بازی ماریون کوتیار در نقش ادیت پیاف، شگفتانگیز و به یادماندنی است. کوتیار برای بازی در این نقش، برندهی جوایز بزرگی مثل اسکار، سزار، بافتا و گلدن گلوب شده است. کوتیار، ویرانی درونی و در هم شکستن ظاهری پیاف را با قدرت ترسیم میکند. او نه تنها از نظر فیزیکی و ظاهری به خوبی در قالب پیاف نشسته و اداها و حرکات او را عیناً اجرا می کند، بلکه با مهارت صدای او را تقلید کرده و به خوبی به جای او لب میزند. یک روز که ادیت در خیابان سرگرم آواز خواندن است، سر و کلهی مرد پولداری پیدا میشود به نام لویِی لپله (با بازی ژرار دپاردیو) او صاحب کلوبی شبانه است و همان کسی است که زندگی پیاف را متحول میکند؛ نام هنری پیاف را برای او برمیگزیند و او را به شهرت میرساند. لافول (La Foule) نام ترانهای است که ادیت پیاف برای اولین بار در این کلوپ شبانه در برابر مردم اجرا می کند و با آن به شهرت میرسد. اما «لا وی ان رز» (La Vie En Rose) نام ترانهای است که عنوان فیلم از آن گرفته شده است: «زندگی به رنگ صورتی.» پیاف این آهنگ را در سال 1948 در نیویورک به دو زبان فرانسوی و انگلیسی اجرا کرده است. زمانی که عاشق مارسل، بوکسور فرانسوی شده؛ با اینکه میداند وابستگیهای خانوادگی مارسل، مانع بزرگی بر سر راه این عشق تراژیک است. بعد از اجرای این صحنه است که مارلین دیتریش، ستارهی بزرگ سینما که در سالن حضور دارد، به سمت ادیت میآید و به او میگوید: «من سالها از پاریس دور بودم؛ اما امشب وقتی تو روی صحنه خواندی من انگار آنجا بودم. در خیابانها و زیر آسمان پاریس. صدای تو بوی پاریس است ادیت.»
|