 تصویر روی جلد |
خواننده: |
حمید رضا نوربخش |
گروه: |
شمس |
رهبر گروه: |
کیخسرو پورناظری |
نوازندگان: |
کیخسرو پورناظری: تار، سهتار
تهمورس پورناظری: تار، بمتار، سهتار، بربت
سهراب پورناظری: کمانچه، سهتار، بندیر، ضرب زورخانه
حمیدرضا تقوی: سنتور
حسین رضایینیا: دف
شهاب پارنج: تنبک، دمام، کوزه، مالاکاس
کاوه گرایلی: سهتار
ندا خاکی: باران، جرس
روبین واسی: واتردرام
دیگر نوازندگان:
ارسلان کامکار: ویلن، ویولا
بردیا کیارس: ویلن
عماد نکوئی: ویلن، ویولا
کریم قربانی: ویلنسل
علیرضا خورشیدفر: کنترباس
محمدرضا عقیلی: هورن، مثلث، طبل باس، تیمپانی
سحر ابراهیم: قانون
جمشید عندلیبی: نی (آهنگ آفتاب)
مجید اخشابی: سنتور (آهنگ آفتاب)
|
 تصویر رهبر گروه |
 تصویر گروه |
شرح: |
آلبوم پنهان چو دل با آهنگسازی و تنظیم تهمورث پورناظری و خوانندگی حمیدرضا نوربخش که سال گذشته یکی از پرفروشترین آلبومهای موسیقی ایرانی بود، اثری متفاوت از مجموعه کارهای گروه شمس به سرپرستی کیخسرو پورناظری و همراهی دو فرزندش تهمورث و سهراب است. این آلبوم با آنکه توسط پورناظریها تولید و تدوین شده است، به درستی نماینده نوع موسیقی گروه شمس نیست، زیرا گروه شمس به لحاظ اجرای صحنهای، واجد برخی ویژگیهای منحصر به فرد است که در این کار، نشانی از آنها دیده نمیشود. استفاده گسترده از سازهای کوبهای در کنسرتهای گروه، یکی از ارکان به حساب میآید که در این آلبوم نمودی ندارد. پورناظریها که برای نخستین بار ساز دمام بوشهری را وارد موسیقی شهری ایران کردهاند، همواره در اجراهایشان با استفادههای معمول و گاه غیرمعمول از سازهای دف، تنبک، تاس، دمام و دهل مخاطب خود را راضی نگه میدارند. یکی از استفادههای غیرمعمول ایشان، نواختن یک جفت تنبک به صورت عمودی همانند تومباست. اما در این آلبوم به نظر میرسد تهمورث پورناظری دنبال تجربههای متفاوتی بوده است. ظاهرا وی و پدر و برادرش دو رویه متفاوت را در تولید آلبوم و اجرای زنده موسیقی پیش گرفتهاند. او در این اثر علاوه بر سازهای ایرانی از برخی سازهای غربی مانند ویولن و هورن بهطور محدود و گزینشی بهره برده است. بهطور کلی صدادهی ارکستری این آلبوم در همان چارچوب غالب ارکسترنویسی با الگوی حسین دهلوی صدا میدهد که بعدها این نوع بیان در مجموعه آثار کامبیز روشنروان و سینا جهانآبادی نمود پیدا کرد. نوع چیدمان برخی سازها در کار گروهی نیز گاه ابداعی و گاه معمولی شنیده میشود. برای مثال قطعه پایانی این آلبوم با فضایی شکوهمند توسط ساز هورن آغاز میشود و چنان پیش میآید که شنونده ایرانی به هیچ روی انتظار ندارد این خیزش به فضای کاملا ایرانی منجر شود؛ اتفاقی که با ورود سهتار تحقق مییابد.
یکی از ویژگیهای تنظیم ارکستری پورناظریها میدان دادن به سازهایی است که تهمورث و برادرش سهراب از عهده نوازندگی آن بر میآیند. به همین دلیل گاهی در برخی قطعات، حضور پررنگ کمانچه و سهتار به وضوح شنیده میشود. ویژگی دیگر کار ایشان که در اجرای صحنهای نیز آشکارا مشاهده میشود، حضور موثر تکتک نوازندهها در شکلگیری کل اثر است. به عبارتی نوازندهها سیاهیلشکر نیستند بلکه هر یک نقشی قابل تامل در کار دارند. همانند گروه پرطرفدار کامکارها، همخوانی نوازندگان، بخش جداییناپذیر کار پورناظریهاست. آنها اگر ۱۰ نفر باشند به هنگام همخوانی عملا نقش بیست نفر را بازی میکنند. زیرا به بهانه اجرای همخوانی، صدای سازشان قطع نمیشود.
تکنوازی در لابهلای قطعات تصنیف شده، از نوع فضا پرکن نیست و آشکارا هویداست که نوازنده برای تکتک جملات اندیشیده است. از این نظر سهتارنوازی و تارنوازی تهمورث پورناظری در مجموعه کارهای گروه شمس، کمکم به یک نقطه اتکا تبدیل میشود. او گاهی چنان پر جوش وخروش مینوازد که خواننده جا میماند و اختلاف سطح دو طرف نمایان میشود که البته به کلیت کار آسیب میرساند، زیرا کار قوی صرفا با اجزای قوی شکل میگیرد و نه با ترکیبی از اجزای ضعیف و قوی. در این میان کمانچهکشیهای سهراب نیز گاه تنه به اجراهای گروه کامکار میزند. وی در نواختن این ساز کاملا متاثر از شیوه نوازندگی اردشیر کامکار است و چون تنها ساز کششی گروه محسوب میشود، نواختههایش از دل کار بسیار واضح شنیده میشوند.
بخش مهمیاز آلبوم یاد شده به هنرنمایی حمیدرضا نوربخش اختصاص دارد. وی در اجرای تصانیف تا حد زیادی خود را در اختیار آهنگساز قرار میدهد بنابراین نقش صددرصدی در این خصوص ندارد. در نتیجه نقاط قوت و ضعف تصانیف باید بین او و آهنگساز تقسیم شود، اما در بخش آوازخوانی، او کاملا منویات خود را پی میگیرد و حتی آوازخوانیاش از جواب ساز تاثیر نمیگیرد.
پنهان چـو دل مقام اصفهان موسیقی: سهراب پورناظری مـلـــودی: سهراب و تهمورس پورناظری شعر: حضرت مولانا
ای بـا مـن و پنهــان چـو دل از دل سلامت میکنم تـو کـعبــهای هــر جــا روم قصــد مقـامــت میکنم هـر جـا که هستــی حاضــری از دور در ما ناظــری شب خانه روشـن میشود چون یاد نامت میکنم در هــوش تـو، در گــوش تـو وانـدر دل پـرجــوش تو اینها چه باشد تو منی ویـن وصف عامـت میکنم گــه هـمچـو باز آشـنـــا در دسـت تـــو پـر مـیزنـم گــه چون کبوتر پــرزنـــان آهـنــگ بـامـــت مـیکنم
برگرفته از نوشته ی هوشنگ سامانی / روزنامه اعتماد ملی |