 تصویر |
موضوع: |
روانشناسی/داستان کوتاه |
نویسنده: |
اروین یالوم |
مترجم: |
سپیده حبیب |
ناشر: |
کاروان |
سال انتشار: |
1387 |
سایر آثار نویسنده: |
وقتی نیچه گریست، هنر درمان،خیره به خورشید(غلبه بر هراس از مرگ) |
معرفی کتاب: |
«اروین یالوم باز هم مبهوتمان کرده است. سرزندگی، فصاحت، خرد، شجاعت و توان گوش دادن و آموختنی که از این کتاب میتراود، آن را ماندگار میسازد.»
دکتر لستون هاونز استاد روانپزشکی دانشکدهی پزشکی هاروارد و بیمارستان کمبریج
«یالوم بر خلاف بیشتر رواندرمانگران، میتواند قصه بگوید و چنان خوب از عهدهی این کار برآید که بهراحتی فراموش کنی آنچه میخوانی، چکیدهی هفتهها، ماهها و حتی سالها کار ِرواندرمانی است. . . . و یالوم صراحت و سبکوسیاقی رشکانگیز در این کار دارد.» ضمیمهی ادبی تایمز (لندن)
کتاب مامان و معنی زندگی دستاورد تجربهی شخصی و حرفهای نویسندهای توانا و رواندرمانگری چیرهدست است. دکتر اروین یالوم استاد روانپزشکی دانشگاه استنفورد، نویسندهی رمان وقتی نیچه گریست و درسنامهی معتبر رواندرمانی اگزیستانسیال، این بار نیز شخصیتهایی بهیادماندنی را به ما معرفی میکند. در نقبی که به رؤیاها و افکارش زده، به پائولا میرسیم که معرف یالوم به مرگ است و به استراقسمع میرنا که معنایی جدید به رازداری میبخشد؛ به ماگنولیا برمیخوریم که یالوم در تکاپوست تا از غم برهاندش و همزمان آرزو دارد غصههای دل خود را بر دامان فراخش بریزد و به مامان بدقلقی که از یک سو با مهر مادری و از سوی دیگر با مخالفت و عدم تأیید، پسرش را بیچاره و نفسبُر کرده است. این کتاب شگفتیهای موجود در قلب رابطهی درمانی را میکاود و رویارویی نویسنده و بیمارانش را با ژرفترین چالشهای زندگی آشکار میسازد.
در داستان مامان و معنی زندگی، وابستگی فرزندی را به مادر متوفی او نشان می دهد. مادر ی که در زمان حیاتش نه تنها پسرش به او افتخار نمی کرد بلکه باعث خجالت او می شد و به قول پسر، سال ها در خصومتی مداوم با او زندگی می کرد و عجیب این که، حالا بعد از مرگ مادر، در رویایی که 10 سال بعد از مرگ او میبیند تأیید و نظر مادرش را در مورد خود می خواهد...بعد از رویا از خود می پرسد آیا ممکن است من تمام عمرم در پی تأیید مادرم بوده باشم؟
یالوم به این نتیجه می رسد که کودکانی که در خانواده های ناکارآمد رشد می کنند، اغلب به سختی از آنها جدا می شوند، در حالی که کودکان والدین خوب و مهربان، با تعارض کمتری از آنها فاصله می گیرند. اصلاً مگر یکی از وظایف والدین قادر ساختن کودک به ترک خانه نیست؟ یالوم در این داستان کوتاه به خوبی نشان می دهد که همه در پشت داستان به ظاهر خشک و خشنشان واقعیتهایی به وسعت یک عمر دارند که اگر بدون قضاوت بررسی شوند مشکلات اطرافیان هم با آنها حل می شود. پسر داستان که حالا مرد بالغی است بعد از مرور بدون قضاوت زندگی خود و مادرش، تازه مادر و علت رفتارهای او را درک می کند. به او می گوید:" مامان ما باید از هم جدا بشیم، ما نباید همدیگر رو به زنجیر بکشیم...در اصل هر آدمی تو دنیا تنهاست و باید با این مسئله روبه رو بشه چون به صلاح خودشه و انسان شدن این جوریه...استقلال یافتنه! "
|
در کتابخانه کیانا موجود است: |
بلی |